به گزارش سایت رسمی فدراسیون، دوحه؛ احسان محمدی_ از ساعت سه و نیم با پرچم و طبل و شیپور جلوی ورزشگاه خلیفه ایرانیها دارند هیاهو میکنند، سرود قهرمانی میخوانند، درباره خلیج فارس شعار میدهند و بین خارجیهایی که آمدهاند پرچم توزیع میکنند.
یواش یواش ایرانیها هم دور پرچم بزرگ جمع میشوند، از بندرعباس تا کرمان، از رشت تا شهر قدس هوادار تیم ملی آمده است. جوانی پرتره بزرگ مهدی طارمی را نقاشی کرده و میخواهد به او هدیه بدهد، چند نفر یا خودشان بوق اوردهاند و میخواهند عضو کاروان سرمشوقها بشوند.
شبکههای خبری با بچهها مصاحبه میکنند. گزارشگر «بیناسپورت » با فرید پیرایش سرمشوق فولاد عرب است حرف میزند، فرید با پرچم ایران برای خودش دشداشه دوخته و حسابی سوژه است. هندیها، بنگلادشیها و پاکستانیها بیشتر از بقیه پرچم ایران میخواهند، پرچم را دور سرشان یا به بازو گره میزنند. میگویند «ما مسلمانیم و برادر شما.» اسم مهدی طارمی و سردار آزمون رو بیشتر بلدند و شاید یکی دیگر از دلایل این است که دوست دارند حالا که استادیوم میآیند تیم قویتر و برنده را تشویق کنند.
هرچه به ساعت بازی نزدیک میشویم هوا سردتر میشود، ظهر گرم است و شب سوز میآید. برای ورود باز مشکل داریم، طبلها را باید باز کنیم تا قبل از ورود به دستگاه ایکسری داخلش را ببینند. بعد از کلی معطلی وارد محوطه استادیوم شدیم.
صدای موسیقی ایرانی میآمد. گروه موسیقی که در جام جهانی اجرا داشت قطعات موسیقی محلی اجرا میکنند. یک گروه تلفیقی زن و مرد که خیلی هم از آنها استقبال میشود.
سکوها آرام آرام پر میشود، تیشرت سفید ایران و پرچمهایی که تکان میخورند را میشود همه جا دید. با صدای طبل شروع میشود: ایران با غیرت …. بازیکنان و کادر فنی حسابی تشویق میشوند. همه منتظر یک بازی یکطرفه و پیروزی پر گل هستیم. شاید همین پیشداوری کار را سخت کرد.
خبر پیروزی عراق مقابل ژاپن شگفتی جام تا این لحظه بود، حالا دل همه قرص میشود که ژاپن هم شکستدادنی است و البته عراق مثل همیشه افتان و خیزان میآید ولی قادر است دردسرساز شود.
بازیکنان هنگکنگ مثل زنبورهای قرمز شجاع بیاندازه دوندگی میکنند، به محض رسیدن توپ به بازیکنان ایرانی روی پای آنها میروند و اجازه تفکر و بازیسازی نمیدهند، فضاها را خوب بستهاند ولی ضدفوتبال بازی نمیکنند. حتی صاحب موقعیتهای خطرناکی شدند تا اینکه مهدی قائدی ضربهای به سبک نیمار به توپ زد، یک بغل پای هوشمندانه از بین پاهای مداقع برای غافلگیرکردن دروازهبان هنگکنگ کافی بود. هواداران ورزشگاه را روی سرشان میگذارند.
نیمه دوم هم شبیه نیمه اول بود. در نهایت پیروز شدیم، شش امتیازی و صعود مسجل میشود.انتظارات از تیم ملی بالاست و البته حریفان هم نیامدهاند که طعمه خوشخوراک باشند. هنگکنگیها بعد از سوت داور همه روی زمین ولو شدند، تا آخرین نفس جنگیده بودند.
تماشاگرها روی سکو تیم را حسابی تشویق کردند و موقع ترک ورزشگاه شعار میدادند:« ایران ما دوستت داریم، هیچ جا تنهات نمیذاریم و ….»
ساعت نزدیک دو به هتل میرسیم، اینقدر بچهها به طبل کوبیدهاند که گوشها نمیشنود و صدایی از گلو در نمیآید. حریف بعدی امارات است، مهمترین بازی، بازی بعد است. بازی با هنگکنگ خاطره شد و باید از آن درس بگیریم...